۸۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعرهای پدر عزیزم» ثبت شده است

صندلی

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

جنگل

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

افسوس

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

پرتقال

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

عید قربان

ادامه مطلب
۰ ۰ ۱ دیدگاه

پیدا

آنقدر با باران ها در کوچه های دلتنگی ات خواهم بارید تا عاقبت  پیدا شوی و می دانم تو آنقدر در شاخ وبرگ سبز درختان گم خواهی شد که حتی خورشید نخواهد توانست تو را پیدا کند.

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

پدرم

کفش های خاکی پدرم دم درب منتظر دست های من هستند تا پاکشان کنم و واکس بزنم، پاهای پدرم درد شدید دارد و انگشتان او سیاه شده‌اند.
 ولی دست های پیر مادرم مرا به آغوش پدر می دهد تا گریه هایم کم شود . من هنوز به عصای پدرم تکیه دارم. پدرم بخاری نفتی را روشن می کند تا گرم شوم. ولی چه کنم که روح من از فراق او همیشه سرد است،پنجره ها را می بندم.

۱ ۰ ۰ دیدگاه

عید فطر

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

دست هایم پر بود از گلابی

دست هایم پر بود از گلابی

در برهوتی از سایه ها

و در چمدانی ترک خورده و خاکی و پر از خاطره ها

دست هایم پر بود از تهیدستی

در باغ هایی پر از حسرت انگور

با تنی لاغر و استخوانی و چشم هایی درشت و محروم

چشم هایی پر از سکوت

لای آن تمشک های وحشی با کودکانی گریان

گوش هایی سنگین و بزرگ و کر

باز امروز صدای دارکوب را

بر تنه خشک درخت آرزوهایم دیده ام

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه

اگر بخاری زمستان گرمت نمی کند

اگر بخاری زمستان گرمت نمی کند

حتما چوب ها هنوز خیس اند

پرواز کن تا بلندای قامت سخت صخره ها

حتما خورشید با تن پوشی از بنفشه ها گرمت خواهد کرد

ادامه مطلب
۱ ۰ ۱ دیدگاه


جای پای باد

وبلاگ جای پای باد | آرامش نگاه
ما نگاهی دیگر به کتب فارسی دهه های پیش و نیز اشکالی متفاوت از نثر و شعرهای نو، خواهیم داشت.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
بایگانی