آفتاب

آفتاب

دنیا، شکوفه‌های سیب را به دامنت ریخته است.
نیاکان خاک، تنهاییت را آتش زده اند تا قامتت گرم و استوار شود.
فقط، صبحگاهان، جامه های نو را به تن کن.
و در دشت های انبوه رنگین کمان با آهوان به پرواز در آی.
تا خورشید سرد چشمان کبوتر، گرم شود.
همیشه در آشیانه تنهایی باد، یک پرنده با جوجه ای زیبا هست که باید با دستان قدرتمند آفتاب، کمی دلخوش باشد.

۱ ۰ ۲ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۲)

عالی بود

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

جای پای باد

وبلاگ جای پای باد | آرامش نگاه
ما نگاهی دیگر به کتب فارسی دهه های پیش و نیز اشکالی متفاوت از نثر و شعرهای نو، خواهیم داشت.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
بایگانی