دست هایم پر بود از گلابی
دست هایم پر بود از گلابی
در برهوتی از سایه ها
و در چمدانی ترک خورده و خاکی و پر از خاطره ها
دست هایم پر بود از تهیدستی
در باغ هایی پر از حسرت انگور
با تنی لاغر و استخوانی و چشم هایی درشت و محروم
چشم هایی پر از سکوت
لای آن تمشک های وحشی با کودکانی گریان
گوش هایی سنگین و بزرگ و کر
باز امروز صدای دارکوب را
بر تنه خشک درخت آرزوهایم دیده ام
اگر بخاری زمستان گرمت نمی کند
اگر بخاری زمستان گرمت نمی کند
حتما چوب ها هنوز خیس اند
پرواز کن تا بلندای قامت سخت صخره ها
حتما خورشید با تن پوشی از بنفشه ها گرمت خواهد کرد
در پیراهن کودکی ام
در پیراهن کودکی ام
با ماشین اسباب بازی پلاستیکی ام که خاکی بود
و یک چرخ نداشت
در کوچه جوانی پدرم
پشت چادر سپید مادرم قایم شده بودم
تا پدرم با پاکت های کاغذی میوه از راه برسد
دهه ها گذشت و اشک هایم بوی یتیمی گرفت
ولی هنوز پدرم از راه رفته بر نگشته است
برای شادی و آرامش روح و روان پدران عزیزمان صلوات
وبلاگ جای پای باد | آرامش نگاه
ما نگاهی دیگر به کتب فارسی دهه های پیش و نیز اشکالی متفاوت از نثر و شعرهای نو، خواهیم داشت.
کلمات کلیدی
پربیننده ترین مطالب
بایگانی
- مرداد ۱۴۰۰ (۱)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱)
- تیر ۱۳۹۸ (۱)
- خرداد ۱۳۹۸ (۳)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱)
- خرداد ۱۳۹۷ (۱)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۳)
- مهر ۱۳۹۶ (۲)
- شهریور ۱۳۹۶ (۶)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱)
- تیر ۱۳۹۶ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۶ (۱۰)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۵)
- فروردين ۱۳۹۶ (۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۷)
- بهمن ۱۳۹۵ (۱)
- دی ۱۳۹۵ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۵ (۱)
- آبان ۱۳۹۵ (۲)
- مهر ۱۳۹۵ (۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷)
- مرداد ۱۳۹۵ (۳)
- تیر ۱۳۹۵ (۴)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵)
- اسفند ۱۳۹۴ (۳)
- دی ۱۳۹۴ (۳)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱۸)
- مرداد ۱۳۹۴ (۴)
- تیر ۱۳۹۴ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۴ (۲)