با صدای بلند سکوت را فریاد می زد
در باور یک نسیم نشسته بود
در تقلا بود تا با نهر کوهسار جاری شود
و دشت های تفدیده را شادمان سازد
و تا ابد بدود
افسوس که پاهایش در کفش هایش نبود
با صدای بلند سکوت را فریاد می زد
در باور یک نسیم نشسته بود
در تقلا بود تا با نهر کوهسار جاری شود
و دشت های تفدیده را شادمان سازد
و تا ابد بدود
افسوس که پاهایش در کفش هایش نبود
وبلاگ جای پای باد | آرامش نگاه
ما نگاهی دیگر به کتب فارسی دهه های پیش و نیز اشکالی متفاوت از نثر و شعرهای نو، خواهیم داشت.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.