تقدیم به پدربزرگ های عزیزم
مهتاب در سینه سیاه آسمان محو شد
پدر بزرگ من تا ابد در افق ایستاده است
چشم های کم سویش زخمی است بر روح من
و هوشیاری دنیایی اش با ستاره ها به کائنات رفت
تا بدرخشد خورشید هفت آسمان از قبر تنگ و تاریکش
می دانم در بهشت آن دو برادر با هم در آرامش ابدی اند
من کنون ترانه های کودکی ام را بدون پدربزرگ هایم خواهم خواند
و خاطره عزیزترین مهربانی هایشان را تا ابد بر پیشانی دارم
دیدگاهها (۲)
mahdi
۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۱۶
میرزا قلمدون
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۰