سال هاست که دست های ساکت پدرم
کتاب دل ما را می گشاید
بو سه می زنیم بر ابروان شبنمی اش
و پدر م با چشما نی به زلالی آفتا ب لبخند می زند
سال هاست که دست های ساکت پدرم
کتاب دل ما را می گشاید
بو سه می زنیم بر ابروان شبنمی اش
و پدر م با چشما نی به زلالی آفتا ب لبخند می زند
وبلاگ جای پای باد | آرامش نگاه
ما نگاهی دیگر به کتب فارسی دهه های پیش و نیز اشکالی متفاوت از نثر و شعرهای نو، خواهیم داشت.
دیدگاهها (۱)
همکارمامان
۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۷