قاب چوبی

قاب چوبی

قاب چوبی خاطرات

 بر دیوار بلند آرزوها

 انتظار می کشید

 و دست هایی چروکیده

 که خاک قاب را می گرفت

 با چشمانی به زلالی آفتاب

 و به نمناکی غروب تشنه مهتاب

 زمان در قاب ایستاده بود

 سکوت ،چادر شب دلهره های او

 و نمی دانم

 پیرزنی که گاهی بر قاب قدیمی بوسه می زند

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

جای پای باد

وبلاگ جای پای باد | آرامش نگاه
ما نگاهی دیگر به کتب فارسی دهه های پیش و نیز اشکالی متفاوت از نثر و شعرهای نو، خواهیم داشت.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
بایگانی