در لکنت آفتاب نشسته بود
در سکوت کاج افلاک
با بیجامه رنگ و رو رفته جوانی
آویزان بر ریسمان حسرت
هندسه بیقراری اش در دفتر جبر تحلیلی
و مداد کوتاه و ضخیم صداقت
کلاس زبان استاد آقای سلطانی
و کلاس هندسه با آقای موسوی
و اشتیاق و سبقت
و دیوار های کهنه و خشتی فردا
و هزاران پروانه جمع در چشمان شفاف تخته سیاه کلاس آرزو ها
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.